مکانیسم ماشه تا چه حد برای ایران بحران‌ ساز است؟/ پیامدها و ضرورت‌ های کنشگری

نویسنده: محمود ایزدی | انتشار: 1404/07/23 13:48:47
مکانیسم ماشه تا چه حد برای ایران بحران‌ ساز است؟/ پیامدها و ضرورت‌ های کنشگری

جریان آنلاین (/): محمود ایزدی، کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی نوشت: این روزها در داخل و خارج کشور گمانه‌زنی‌های متفاوتی در مورد احتمال درگیری مجدد ایران و اسرائیل از سوی مفسرین، شبکه‌ها و رسانه‌های خبری و فضای مجازی دیده و شنیده می‌شود.
در شرایطی که در داخل و خارج کشور، گمانه‌زنی‌های متفاوت درباره احتمال درگیری مجدد میان ایران و رژیم صهیونیستی افزایش یافته، پرسش مهمی که به‌ویژه در محافل سیاسی و رسانه‌ای مطرح می‌شود این است که آیا با فعال شدن مکانیسم ماشه، ایران توان عبور از این مرحله را دارد یا با بحرانی پیش‌بینی‌نشده روبه‌رو خواهد شد؟
سیاست‌مداران مختلف وضعیت موجود را آتش‌بس موقت با احتمال حمله از هریک از دو طرف می‌دانند به طوری که اظهارات اخیر پوتین در مورد پیغام طرف اسراییلی به او در مورد عدم تمایل به افزایش تنش با ایران هم نتوانست خیال برخی سیاست‌مداران داخل کشور را راحت کند و حتی سید عباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان در این مورد گفت "این می‌تواند تاکتیک فریب باشد".
بی‌تردید چنین اظهاراتی نشان می‌دهد که دست‌کم در نگاه تهران، هرگونه نشانه کاهش تنش نباید به‌طور هیجانی و به‌صورت خوش‌بینانه تفسیر شود.
در این میان و در حالی که جمهوری اسلامی ایران دعوت رئیس‌جمهور مصر برای شرکت در نشست شرم‌الشیخ رد کرد، می‌توان، سیاست غرب و اسراییل را با تحلیل محتوای سخنرانی‌های متعدد ترامپ در مورد ایران به‌ویژه آنجا که با اشاره به ایران گفت «آن‌ها می‌خواهند زنده بمانند و برای مذاکره اقدام خواهند کرد» و همچنین پیغام اخیر طرف اسرائیلی به ایران از طریق پوتین رمزگشایی کرد.
بر این اساس باید گفت غرب، ترامپ و اسرائیل متکی و دل‌خوش به حمله به تأسیسات هسته‌ای کشور، خود را از تهدید بالقوه ایران مصون می‌دانند و پس از اعمال فشار به اروپا برای اعمال مکانیسم ماشه در یک طرح کلی از پیش برنامه‌ریزی‌شده به انتظار نشسته‌اند تا فشارهای ناشی از فعال شدن مکانیسم ماشه و تحریم‌های فلج‌کننده در حوزه نفت و انرژی، ایران را مجبور به قبول شرط‌های آمریکا برای مذاکره من‌جمله تعلیق دائم غنی‌سازی اورانیوم و محدودسازی برد موشک‌ها بنماید.
از منظر بازیگران غربی و اسرائیل، گزینه‌های پیشِ رو متفاوت دیده می‌شود. برخی تحلیل‌ها نشان می‌دهد که بخش‌هایی از این بلوک امیدی به حمله نظامی گسترده ندارند یا دست‌کم با تجربه جنگ‌های اخیر که به اهداف تعیین‌شده نرسید، در کوتاه‌مدت تمایل کمتری به راه‌حل نظامی دارند و به‌جای آن متکی به ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی‌اند؛ ازجمله فشار برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریم‌های قطعنامه‌ای که می‌تواند بازار نفت و انرژی ایران را هدف قرار دهد.
با این پیش‌فرض که غرب و اسرائیل با درس گرفتن از تجربه جنگ اخیر که به اهداف تعیین‌شده نرسید، در کوتاه‌مدت خیال استفاده از قدرت نظامی نداشته و چشم به از پا درآمدن کشور با بازگشت قطعنامه‌های سازمان ملل دوخته‌اند، آیا کشور می‌تواند همچون گذشته با دور زدن تحریم‌هایی که جامعه را عاصی نموده، از این مرحله نیز به‌سلامت عبور کند و یا اینکه اراده غرب برای کاهش شدید فروش نفت، کشور را با بحران پیش‌بینی‌نشده مواجه می‌کند!
در پایان و به‌عنوان پیامدها و ضرورت‌های کنشگری باید گفت: اگر هدف غرب و رژیم صهیونیستی، فشار حداکثری اقتصادی برای وادار کردن ایران به «قبول شروط مذاکره»، پاسخ تهران نباید تنها واکنشی و اقتصادی باشد. ضرورت دارد حکمرانی اقتصادی و دیپلماسی به‌صورت هم‌زمان تقویت شود ازجمله؛
1. تقویت ذخایر ارزی، تنوع‌بخشی به بازارهای صادراتی، و ایجاد مکانیسم‌های شفاف برای توزیع منابع محدود.
2. پیشبرد دیپلماسی چندجانبه و منطقه‌ای برای کاهش انزوای اقتصادی و یافتن بازارها و مسیرهای مالی جایگزین.
3. اطلاع‌رسانی شفاف به جامعه درباره هزینه‌ها و گزینه‌ها تا آستانه تحمل اجتماعی کاهش یابد.

پایگاه خبری جریان/ جریان آنلاین