فعال کردن اسنپ بک توسط اروپایی‌ها اشتباه محاسباتی فاجعه‌بار است که نتیجه‌ای معکوس خواهد داشت/ هیچ‌یک از این وعده‌های اروپا در برجام عملی نشد/ برای خروج از بازی باخت - باخت، سه کشور اروپایی باید رویکرد مخرب خود را تغییر دهند

نویسنده: مهدی امامقلی | انتشار: 1404/06/16 14:39:45
فعال کردن اسنپ بک توسط اروپایی‌ها اشتباه محاسباتی فاجعه‌بار است که نتیجه‌ای معکوس خواهد داشت/ هیچ‌یک از این وعده‌های اروپا در برجام عملی نشد/ برای خروج از بازی باخت - باخت، سه کشور اروپایی باید رویکرد مخرب خود را تغییر دهند

به گزارش پایگاه خبری جریان، سیدعباس عراقچی وزیر خارجه ایران در واکنش به اقدام سه کشور اروپایی در ارسال نامه به شورای امنیت برای فعال‌سازی مکانیسم اسنپ‌بک، طی یادداشتی در روزنامه انگلیسی گاردین نوشت: بیش از دو دهه است که اروپا در کانون بحران ساختگی و ادامه‌دار پیرامون برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشور من قرار دارد.

اروپا عامل تقویت زیاده‌خواهی‌های واشنگتن شده است

در این مطلب آمده است: از جهات زیادی، نقش اروپا بازتاب‌دهنده وضعیت کلی‌تر روابط قدرت در سطح بین‌المللی بوده است. اروپا که زمانی نیرویی تعدیل‌کننده و درصدد مهار آمریکای جنگ‌طلب بود، امروز خود عاملی در راستای تقویت زیاده‌خواهی‌های واشنگتن شده است.

هفته گذشته سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) اعلام کردند که روند بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران (اسنپ بک) را فعال کرده‌اند، این سازوکار با هدف تنبیه «عدم اجرای قابل‌توجه» تعهدات در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ (برجام) طراحی شده بود. اما رفتار اخیر اروپا فاقد هرگونه مبنای حقوقی است، زیرا این اقدام سلسله حوادثی که ایران به‌موجب آن تدابیر جبرانی قانونی خود در چارچوب توافق اتخاذ کرد را نادیده می‌گیرد.

هدف اروپا از فعال کردن اسنپ بک

سه کشور اروپایی می‌خواهند جهان فراموش کند که این آمریکا بود – و نه ایران – که به‌صورت یک‌جانبه از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد. این سه کشور اروپایی همچنین می‌خواهند عدم پایبندی خود به تعهدات ناشی از این توافق را از یاد برده و حمایت شرم‌آور خود از بمباران ایران در خردادماه سال جاری را نیز به فراموشی بسپارند.

همان‌گونه که چین و روسیه نیز تأکید کرده‌اند، اجرای سلیقه‌ای تعهدات بین‌المللی از سوی سه کشور اروپایی این اقدام آن‌ها را کاملاً بی‌اعتبار می‌سازد. شاید چنین به نظر برسد که انگلیس، فرانسه و آلمان از سر لجبازی دست به این اقدام زده‌اند، اما واقعیت این است که آن‌ها عامدانه و با این تصور که می‌توانند با این عمل در سایر موضوعات مطروحه جایگاهی برای خود دست‌وپا کنند به این مسیر خطرناک کشانده شده‌اند. این یک اشتباه محاسباتی فاجعه‌بار است که قطعاً نتیجه‌ای معکوس خواهد داشت.

ترامپ تروئیکای اروپایی را بازیگران حاشیه‌ای می‌داند

رئیس‌جمهور ترامپ به‌روشنی نشان داده است که سه کشور اروپایی را بازیگرانی حاشیه‌ای می‌داند و کنار گذاشتن اروپا در مسائل اصلی مرتبط با آن، ازجمله مناقشه روسیه و اوکراین، یکی از نمونه‌های بارز این امر است.

پیام واشنگتن کاملاً شفاف است: اگر این سه کشور اروپایی به دنبال ایفای نقش پررنگ‌تری هستند، باید وفاداری بی‌قیدوشرط خود را ثابت کنند. تصاویر اخیر مربوط به حضور رهبران اروپایی در دفتر بیضی در برابر رئیس‌جمهور ترامپ، این واقعیت را به‌روشنی نشان می‌دهد. اما اوضاع همیشه این‌گونه نبوده است؛ زمانی که تروئیکای اروپایی (E3) در سال ۲۰۰۳ با هدف مهار پیامدهای تهاجم دولت جورج بوش به افغانستان و عراق شکل گرفت، ایران از این ابتکار استقبال کرد. اما مذاکرات زمانی فروپاشید که اروپا نه ظرفیت ارائه پیشنهاد‌های واقعی از خود نشان داد و نه جرئت ایستادگی در برابر واشنگتن را. در آن زمان، همکاران من می‌خواستند ۲۰۰ سانتریفیوژ برای غنی‌سازی در مقیاس کوچک در اختیار داشته باشد، تا بدین شیوه خواسته‌های حداکثری آمریکا را از طریق این سه کشور اروپایی برآورده کنند.

در آن روزها جنگی آغاز نشد و یکی از دلایل آن هزینه‌های سنگین انسانی و مادی بود که آمریکا به دلیل اشغال غیرقانونی همسایگان شرقی و غربی ایران پرداخته بود. پس از هشت سال جدال تحریم و سانتریفیوژ میان ایران و غرب، که در طی آن کشور من ۲۰ هزار سانتریفیوژ – یعنی صد برابر بیشتر از سال ۲۰۰۵ – به دست آورد، دو تحول اساسی زمینه‌ساز گفت‌وگوی بی‌سابقه شد: پذیرش غنی‌سازی در ایران از سوی سه کشور اروپایی و آمریکا، و پذیرش آمریکا به‌عنوان طرف مذاکره از سوی ایران. این تحول به‌صورت مستقیم منجر به امضای برجام شد. معامله روشن و شفاف بود: نظارت بی‌سابقه و اعمال محدودیت در مورد برنامه غنی‌سازی ایران به ازای لغو تحریم‌ها. این فرمول کارآمد بود.

برجام یک «برنامه اقدام» است نه یک «معاهده»

وی می‌نویسد: اما یک دهه بعد، اکنون تقریباً به نقطه آغازین بازگشته‌ایم. رئیس‌جمهور ترامپ در سال ۲۰۱۸ ضمن متوقف کردن مشارکت آمریکا در برجام و بازگرداندن همه تحریم‌ها، زنجیره‌ای اجتناب‌پذیر از بحران‌ها را کلید زد. من تعمداً از اصطلاح «متوقف کردن مشارکت» استفاده می‌کنم، زیرا برجام یک «برنامه اقدام» است نه یک «معاهده» و هیچ بندی در خصوص خروج در آن پیش‌بینی‌نشده است.

در آغاز، این سه کشور اروپایی به امید حفظ این توافق تاریخی وعده جبران داده و به‌صورت علنی اعلام کردند که «لغو تحریم‌های هسته‌ای و عادی‌سازی روابط تجاری و اقتصادی با ایران بخش‌های اساسی این توافق است». وزیر دارایی فرانسه با صراحت اعلام کرد که اروپا «رعیت دیگران» نبوده و این در حالی بود که مابقی کشورهای اروپایی تأکید داشتند که «استقلال راهبردی» آن‌ها تداوم تجارت با ایران را تضمین می‌کند و مزیت‌هایی را نیز، از فروش نفت و گاز گرفته تا مبادلات بانکی، به مردم من وعده دادند.

بازی آن‌ها نتیجه‌ای را که می‌خواهند در پی نخواهد داشت

اما هیچ‌یک از این وعده‌ها عملی نشد. درواقع، اگر سه کشور اروپایی بتوانند اجرای تنها یک مورد از تعهدات خود را اثبات کنند، ایران با آغوش باز از پیگیری کلیه حقوق خود در چارچوب سازوکار بازگشت تحریم‌ها (اسنپ‌بک) صرف‌نظر خواهد کرد.

اروپا درحالی‌که به تعهداتش عمل‌نکرده، انتظار دارد ایران یک‌جانبه تمام محدودیت‌ها را بپذیرد. با همین ذهنیت، این سه کشور اروپایی از محکوم کردن حمله آمریکا علیه کشور من در خردادماه سال جاری و در میانه برگزاری گفت‌وگوهای دیپلماتیک امتناع ورزیدند و امروز نیز خواستار برگرداندن تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران به بهانه رد گفت‌وگو از سوی ایران هستند.

همان‌طور که به همتایان خود در سه کشور اروپایی هشدار داده‌ام این بازی نتیجه دلخواه آن‌ها را نخواهد داشت. این امر نتیجه عکس داشته و منجر به حاشیه راندن بیشتر این سه کشور اروپایی با حذف آن‌ها از دیپلماسی پیش رو خواهد شد و عواقب منفی فراوانی علیه اعتبار و جایگاه جهانی کل اروپا به بار خواهد آورد.

سه کشور اروپایی باید مسیر مخرب خود را تغییر دهند

 ضمن اذعان به تغییر ماهیت و نقش این سه کشور اروپایی، باید گفت که هنوز زمان و ضرورت انجام گفت‌وگوهای صادقانه وجود داشته و این گفت‌وگو باید با درک واقعی از معنای «مشارکت» در برجام شروع شود. این درک در کنار «حسن نیت» پیش‌شرط اساسی برای » اجرای مفاد توافق» است.

منطقی نیست که سه کشور اروپایی ادعای مشارکت در توافقی که مبتنی بر غنی‌سازی اورانیوم در ایران بوده را داشته باشند و هم‌زمان از ایران بخواهند غنی‌سازی را کنار بگذارد. تشویق و حمایت آشکار از حملات نظامی غیرقانونی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران که تحت حمایت حقوق بین‌الملل هستند، کاری که صدراعظم آلمان با وقاحت انجام داد، هیچ‌گاه نمی‌تواند نشانه «مشارکت» باشد.

ایران همچنان برای دیپلماسی آماده است

 درحالی‌که رفتارهای غیرقانونی علیه ملت ایران منجر به مطالباتی مبنی بر «نه به مذاکره مجدد» گردیده است، اما ایران همچنان برای دیپلماسی آماده است.

برای خروج از این بازی باخت - باخت، سه کشور اروپایی باید رویکرد مخرب خود را تغییر دهند، نه برای راضی کردن ایران، بلکه با درک این امر که قربانی کردن منافع امنیتی در یک پرونده نمی‌تواند برای آن‌ها در سایر موضوعات ایجاد نقش کند.

ایران آماده رسیدن به معامله‌ای واقع‌بینانه و پایدار است که شامل نظارت‌های دقیق و اعمال محدودیت بر غنی‌سازی در برابر لغو تحریم‌ها باشد. عدم توجه به فرصت زودگذر موجود جهت تغییر رویکرد، می‌تواند پیامدهایی ویرانگر در مقیاسی جدید برای منطقه و فراتر از آن داشته باشد.

شاید اسرائیل بخواهد وانمود کند که قادر به جنگیدن به نیابت از غرب است، اما همان‌گونه که در خردادماه سال جاری نشان داده شد واقعیت این است که نیروهای مسلح قدرتمند ایران آماده‌اند و توان آن را دارند یک‌بار دیگر اسرائیل را وادار به پناه بردن به «پدرخوانده» خود کند.

به دیپلماسی زمان و فضای لازم را برای موفقیت بدهند

حرکت شکست‌خورده اسرائیل در تابستان سال جاری میلیاردها دلار هزینه بر دوش مالیات‌دهندگان آمریکایی گذاشت، تجهیزات حیاتی ارتش آمریکا را با کاهش جدی مواجه کرد و واشنگتن را به‌عنوان بازیگری بی‌مسئولیت نشان داد که مستعد کشانده شدن به جنگ‌های تحمیلی از سوی یک رژیم یاغی است.

اگر اروپا واقعاً به دنبال راه‌حل دیپلماتیک است و اگر رئیس‌جمهور ترامپ می‌خواهد توان خود را صرف مسائل واقعی کند و نه بحران‌های ساخته‌شده در تل‌آویو، باید به دیپلماسی زمان و فضای لازم برای موفقیت بدهند. گزینه جایگزین به‌هیچ‌وجه خوشایند نخواهد بود.