به گزارش جریان آنلاین (/): روز گذشته یکی از شهروندان که چند ماه قبل طعمه رمال حقهباز شده بود با پلیس تماس گرفت و از حضور مجدد رمال مذکور در یکی از محلههای دیگر حاشیه شهر خبر داد. بهمحض دریافت این خبر، گروهی از عوامل انتظامی حوزه مربوطه با فرماندهی مستقیم جناب سروان مصطفی حسنی (فرمانده پاسگاه انتظامی فردوسی) بهطرف محل موردنظر در روستای دهشک عزیمت کردند و مرد رمال را داخل خانه یکی از طعمههایش در حال خواندن ورد رمالی در ازای دریافت مبلغ ۷۰۰ هزار تومان پول به دام انداختند; نکته عجیب اینکه وی هنگام دستگیری مدعی بود این شیوه رمالی را از تلویزیون آموخته است!
پس از انتقال رمال مذکور به پاسگاه انتظامی که به گفته شاهدان عینی کلاه سبزرنگ (نشانه سیدی) نیز بر سر داشت، یکی دیگر از شاکیان وی خانمی میانسال در حالی به مرکز انتظامی مراجعه نمود که ادعا میکرد چند ماه است زندگی خود را رها کرده و به دنبال شناسایی وی بوده!
این زن که مدعی بود رمال حیلهگر، مبلغ ۸۰۰ هزارتومان وجه نقد و گوشوارههای طلایش را ربوده است درباره این ماجرا گفت: چند ماه قبل مردی که کلاه سبز بر سر داشت به کوچه ما آمد و درحالیکه کتابی در دستش بود مدعی شد رمال است و سرکتاب باز میکند. من هم که برای پسرم نگران بودم و مشکلی در زندگی داشتم وسوسه شدم تا از او برای رفع مشکلم کمک بگیرم. آن روز به علت قطع شدن برق در شهرک صنعتی همسرم به همراه پسرم در خانه بودند. رمال که خودش را «سید محمد-ع» معرفی میکرد به من گفت: در کوچه و خیابان سرکتاب باز نمیکند و فقط باید به منزلم بیاید! من هم او را به خانهام دعوت کردم.
دریافت نذورات و گوشت گوسفندی برای ارسال به غزه!
وقتی وارد شد از من خواست تا یک ظرف پر از آب برایش بیاورم. او نگاهی به کف دست پسرم انداخت و گفت: پسرت ۲ خطر بزرگ را از سر گذرانده اما هنوز ۳ خطر بزرگتر از آن باقی است! با این گفته دلم لرزید و پرسیدم حال باید چهکار کنیم؟! گفت: ابتدا باید مقداری پول نقد و طلا نذر امام رضا (ع) بکنید و بعد هم برای کودکان غزه خیرات بدهید. او سپس تأکید کرد: البته همه این نذورات و خیرات باید به دست خودتان انجام شود. کمی دلم آرام گرفت و با اصرار او گوشوارههایم را برایش آوردم و شوهرم نیز مبلغ ۸۰۰ هزار تومان پول نقد بهسختی تهیه کرد و به او داد چراکه مدعی بود فقط پولها باید نقد باشد! در ادامه اصرار کرد که باید ۳ بسته گوشت گوسفندی هم خریداری کنم و برایش بیاورم!
وقتی تمام اینها را فراهم کردیم، گوشوارهها را درون آب انداخت و دست همه ما را درون آب گذاشت. او لحظاتی ورد خواند و سپس از من خواست تا پولهای نقد را درون پاکتی بگذارم و داخل بستههای گوشت قرار دهم. بعد هم به من گفت شما بنشین و دعا بخوان! ولی همسرت با من تا جلوی در خانه بیاید! این زن ادامه داد: درحالیکه تعدادی از مشتریانش در بیرون از منزل ما منتظر بودند او همه گوشتها، پولها و طلا را درون خورجین موتورسیکلتش گذاشت و به بهانه قراردادن موتورسیکلت در سایه، ناگهان غیب شد و فرار کرد! تازه آنجا بود که فهمیدیم در دام کلاهبردار افتادهایم. برای همین به کلانتری کاظمآباد رفتم و شکایتم را مطرح کردم، چراکه این رمال کلاهبردار از احساسات و اعتقادات مذهبی ما سوءاستفاده کرد و هنگام رمالی در منزلمان با گذاشتن لقمهای نان در دهانش سوگند خورد که همه این خیرات و نذورات را به غزه میفرستد و حرامش باشد اگر حتی پنجاههزار تومان برای خودش بردارد!
مرد رمال هم با پذیرش اتهام خود گفت: من این شگرد را از برنامه تلویزیونی یاد گرفتم ولی سید نیستم و تنها چهارشنبهها سید میشوم! البته پسرخاله پدرم سید است. اما چندماه قبل که پسر ۲۳ سالهام فوت کرد من هم رمالی را شروع کردم و در حال حاضر روزی ۴۰۰ هزار تومان درآمد دارم. وی که خود را اهل بجنورد معرفی میکرد در ادامه اعترافاتش گفت: خیلی اشتباه کردم و پشیمانم!
براساس گزارش خراسان، تحقیقات بیشتر از این مرد حقهباز برای شناسایی مابقی مالباختگان همچنان در پاسگاه انتظامی فردوسی مشهد ادامه دارد.
پایگاه خبری جریان/ جریان آنلاین (/)